صهیونیسم و شبکههای تلویزیونی جهانی
آنگاه که سخن از تلویزیونبه میان میآید،شبکههای تلویزیونی
آمریکا بهمثابه قویترین شبکههای تلویزیونی جهان رخ مینماید که صهیونیسم سیطره
نسبتاکاملی بر آنها دارد.در آمریکا بین 700 تا 1100 شبکه پخش امواج تلویزیونی
وجوددارد که سه شبکه مهم .B.C,C.B.S,A.B.C از مشهورترین آنها محسوب میشوندو این
شبکهها هر سه تحت نفوذ صهیونیسم هستند.
اما سیطره صهیونیسم بر شبکه تلویزیونی .B.C از ناحیه رئیس یهودی آن«لئونارد جانسون»است
و این سیطره نیز بر شبکه تلویزیونی .B.S به رئیس ومالک یهودی آن«ویلیام بیلی»باز میگردد.همچنین صهیونیسم
بر شبکه تلویزیونی .B.C از طریق رئیس یهودی آن«آلفرد سیلورمن»سلطه دارد.برای درک میزان
خطر سلطه صهیونیسم بر این شبکههای سه گانه کافی است اشارهکنیم که آنها توجیه
سیاسی افکار و دیدگاههای حدود 250 میلیون آمریکایی،بعلاوهصدها میلیون نفر دیگر در
اروپا،کانادا و آمریکای لاتین و بلکه همه نقاط عالم رابه عهده دارند و بدان جهت
میبخشند.سلطه و سیطره صهیونیسم بر برنامههای تلویزیون آمریکا از خلال بسیاری از
اینبرنامهها کاملا آشکار و نمایان است.
شبکه .B.C آمریکا در طول ماه فوریه سال 1964 میلادی یک سلسله برنامهمذهبی و
دینی به نام«تورات محّرفه»از شخصیتهای عهد قدیم ارائه داد.آنکه اینبرنامه را
عرضه داشت،راهبی لوتری به نام«استاک»بود و این سلسله برنامهها جزئیاز نقشه یهود
برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی مردم آمریکا بود.آنان میخواستندبدین وسیله ثابت
کنند که با آمریکاییها در عقاید خاصی اتفاق نظر دارند و همچنیندر پی اثبات این
بودند که یهودیان از ریختن خون حضرت مسیح علیه السلام مبراهستند.
همچنین شبکه .B.C برنامهای از سازمان امنیت اسراییل«موساد»در مدت چندهفته و به
اندازه چهار روز در هفته پخش کرد که این سلسله برنامهها علنا به مدحاسراییلیها
پرداخته و آنان را مظاهر شجاعت و هوش و فداکاری و از خودگذشتگینشان میداد.در
همان زمانی که شبکه .B.C به پخش برنامههای«موساد»اهتمامداشت،همچنین برنامههایی را پخش
میکرد که در آن از ظلمهایی که به زعم یهود درزمان هیتلر نازی بر آنان رفته
بود،پرده برمیداشت.با این روشهای زشت و خیانتبار،صهیونیسم موفق شد به طور
همزمان هم افکارعمومی آمریکاییان را جلب کند و هم آنان را نسبت به خویش به اعجاب
وادارد. در اثنای هجوم اسراییل به لبنان در نیمه سال 1982 شبکههای تلویزیونی
آمریکاتلاش کردند که خواستهای صهیونیسم را تأمین نمایند،و آنگاه که اخبار جنایات
وفجایع اردوگاههای«صبرا»و«شتیلا»و«عین الحلوه»فاش شد،این شبکههایتلویزیونی نقش
بسیار خباثت آمیزی را در تبرئه اسراییل از این جنایت هولناک وغیر انسانی ایفا
کردند تا تقصیر را گردن مارونیها(مسیحیان لبنانی)بیاندازند.آنان آنگاه که نقش حکومت
بگین مفتضحانه آشکار گردید،چارهای ندیدند جزاینکه حملات خود را منحصر به بگین و
وزیر جنگ او«آریل شارون»معطوفکنند و همزمان بر این امر مصر باشند که یهودیان از
این قتل عام مبرا بودهاند.در آغاز جنگ اسراییل و لبنان،شبکه .B.C اهتمام فراوان داشت که مصاحبهایرا با«ازر
وایزمن»وزیر جنگ اسبق اسراییل پیرامون کتاب او«جنگ برایصلح»ترتیب دهد،تا افکار
عمومی آمریکاییان را قانع سازد که هر چه اسراییل بداندست مییازد،تنها و تنها به
خاطر صلح و آرامش است،هر چند این امر به جنگ وخونریزی و اشغال سرزمین مجاور
بیانجامد و طبعا کشتار و قتل هزاران نفر از انسانهارا در پی داشته باشد.
شرکت«میاکون»از مشهورترین شرکتهای تولید تلویزیونی در آمریکاست
ودر مالکیت آن«مناحم گولان»شراکت دارد.یهودی معروفی که صاحب شرکتتولید
سینمایی«کانن»است.لرد«لوگرید»که از سوی انگلستان به یهودی کوتاه قد ملقب شده است و
صاحبشرکت«آی.تی.وی»در خصوص تولید تلویزیونی است،امپراطور تاجدار صنعتتولید تجاری
تلویزیونی در انگلستان بشمار میرود.در این سردمداری،برادر او لرد«ولفونت»نیز با
او مشارکت میکند.همچنین صهیونیسم تعمد دارد که بهترین هنرپیشههای مشهور
سریالهایتلویزیونی را به سوی خود بکشاند.صهیونیستهااز آنان دعوت میکنند که از
سرزمیناسراییل دیدار کنند و برای آنان ملاقاتهای ویژهای را با رهبران اسراییل
ترتیبمیدهند تا پس از آن،از آنها به عنوان شیپورهای تبلیغاتی اسراییل که به
افتخار دیدارکیان صهیونیستی نایل شدهاند بهرهبرداری کنند،تا مشهورترین
هنرپیشههای زن ومرد تلویزیون زبان به تعریف و تمجید از سرزمین اسراییل بگشایند و
آنان با زبانخویش آنچه را از این کشور دیده و پسندیدهاند،تشریح و توصیف
نمایند.از جملهاین هنرپیشگان،قهرمانان سریال«دالاس»هستند که به صورت دستهجمعی ازاسراییل
دیدن کردند و بگین شخصا به استقبال آنها آمد و تعداد زیادی عکسیادگاری با
یکدیگر،گرفتند و باز از جمله این هنرپیشگان،«راجرمور»قهرمانمشهور سریال«قدیس»است
که از طرف صهیونیستها به خاطر ستایش آنان بهدریافت پاداش و جایزه نایل آمد و
اسراییل به شرکتهای تولید سینمایی که تحتسیطرهاش بودند دستور داد که او را در
پناه حمایت خویش قرار دهند.بدین ترتیببود که او ناگهان چنان صعود کرد که توانست
در صدر قهرمانی فیلمهای مشهور«جیمز باند»قرار گیرد.همچنین چنگال اختاپوسی
صهیونیسم به شبکههای تلویزیونی و رادیویی فرانسهنیز رسید و نفوذ صهیونیسم در
آنها به گونهای واضح و آشکار صورت پذیرفت.تلویزیون فرانسه به پخش برنامهها و
سریالهایی پرداخت که در آنها علنا ترویجصهیونیسم میشد.هنگامی
که«فرانسوامیتران»رئیس جمهور سابق فرانسه ازسرزمین اسراییل دیدار کرد،تبلیغات
صهیونیستی در تلویزیون فرانسه دامنهگستردهتری یافت و در همین خصوص از گروه
موسیقی یهودی موسوم به«ارکستراورشلیم»برنامههایی به نمایش در آمد.علاوه بر آن
فیلم مستندی با عنوان«چرا...اسراییل»تهیه و پخش شد.رادیوی فرانسه نیز برنامهای
رادیویی تحت عنوان«صدای اسراییل»تدارک دید.از جمله فیلمهای تلویزیونی که در شبکه
تلویزیونی فرانسه در آن روزگار بهنمایش در آمد،فیلم«عملیات عنتبه»بود که در آن
قهرمانیهای نیروهای اسراییلبرای عملیات نجات گروگانهای فرودگاه«عنتبه»در
اوگاندا به تصویر در آمده بود!همچنانکه فیلم«راهزن»را نمایش دادند و در همان زمانی
که اسراییل را مظهرشجاعت و قهرمانی قلمداد میکردند،از اعراب به صورتی زشت و شنیع
یاد نمودند.این روند ادامه یافت و چنگالهای اختاپوسی صهیونیسم پیش رفت و
بهتلویزیون ایتالیا نیز کشیده شد.آنان در تاریخ 26/9/1982 فیلم مستندی با
عنوان«بمبی به خاطر صلح»نمایش دادند که هدف از نمایش آن ایجاد ترس و وحشت ازتجهیز
پاکستان به بمب هستهای و آزمایش این بمب توسط این کشور بود.فیلممصاحبهای با
مناخیم بگین را در برداشت که او در خلال آن اعلام نموده بود:«اسراییل تحمل نمیکند
که دشمنش به چنین سلاحهایی مجهز گردد،هر چند ایندشمن غیر عرب باشد».اسراییل
همچنین از قضیه ترور رئیس جمهور اسبق آمریکا«جان فیتز جرالدکندی»،و تلاش«جک روبی
روبستاین»در قتل«لی هاردی آسوالد»که متهم بودکندی را ترور کرده است،بیشترین
بهرهبرداری را نموده و به تهیه یک فیلمتلویزیونی همت گماشت که در آن علنا به نفع
صهیونیسم تبلیغات شده بود.جک روبی روبستاین به مثابه یک وطنپرست آمریکایی که قتل
رئیس جمهورکشورش او را متأثر ساخته است،در فیلم ظاهر میشود و تصمیم میگیرد
انتقام او را ازقاتلش بگیرد.از این رو در مقابل چشمان حیرتزده دهها پلیس که از او
حفاظتمیکردند،او را به گلوله میبندد و به قتل میرساند.وقتی روبی را دستگیر
نموده و بازپرس علت تصمیم او مبنی بر قتل لیهاردیآسوالد را از او میپرسد،جک
روبی چنین پاسخ میدهد:«من منتظر بودم که یک آمریکایی وفادار انتقام رئیس جمهور
محبوب ما رابگیرد!اما آنگاه که از این امر مأیوس شدم،خود شخصا بدین عمل مبادرت
نمودم تابه همه جهانیان اثبات کنم که ما یهودیان آمریکا هستیم که رئیس جمهور خود
را ازهمه آمریکاییهای دیگر بیشتر دوست داریم».
ادامه
:: برچسبها: