سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
   
بازشناسی سلوک فردی و اجتماعی رهبر معظم انقلاب (قسمت دوم)

خود شما از چه سالی مسئولیت آن را به عهده گرفتید؟

از سال ????? اولین مدیرعامل آن آقای دکتر مهدی محقق بودند، بعد آقای دکتر پورجوادی، بعد آقای مهندس میرسلیم. طبق اساسنامه، مدیرعامل باید عضو هیأت امنا باشد و بنده از فروردین ???? عهده‌دار این مسئولیت شدم. آقای دکتر محقق دو سال، آقای دکتر پورجوادی یک سال و آقای میرسلیم به مدت پنج سال مدیرعامل بودند. بعدها اعضای هیأت امنا بیشتر شدند و آیت‌الله سبحانی، مرحوم آیت‌الله معرفت، آقای دکتر ولایتی، آقای مهندس طارمی که معاون علمی بنیاد هستند و آقای دکتر علی خوشرو که در وزارت امور خارجه بودند، اضافه شدند. در حال حاضر آقای دکتر شهیدی و آیت‌الله معرفت از دنیا رفته‌اند و آقای دکتر سروش هم از دنیای ما رفته‌اند!

دیگر زمینه‌های علایق مشترک شما کدامند؟

یکی از زمینه‌های مشترک، علاقه ایشان و بنده به شعر و ادب بود. به باور من در میان شخصیت‌های درجه اول انقلاب کمتر کسی به‌اندازه ایشان با زبان و ادبیات و تاریخ و نیز سبک‌های ادبی و شعرای فارسی و در کنار آن با ادبیات، لغت و شعر عربی آشنایی دارد. علاقه و تسلط ایشان به ادبیات عرب فوق‌العاده است. ایشان نثر عربی را بسیار شیوا و نه به سبک قدما، بلکه به سبک امروز می‌‌نویسند. این ذوق ادبی و تسلط ایشان به ادبیات، به ویژه در نقد شعر، از جمله عللی بود که بنده را بیشتر به ایشان مرتبط می‌کرد.

من در زمینه شعر خرده‌ذوقی دارم و ایشان در این زمینه حق بزرگی به گردن من دارند. در دوره دبیرستان و اوایل دانشگاه گاهی شعر می‌گفتم و بعد که به دانشگاه رفتم، چون رشته‌ام ادبیات نبود، از شعر گفتن دور افتادم و شاید در فاصله ??، ?? سال، جز چند شعر نگفتم. پس از شهادت برادرم‌ شعری برای او گفتم و خدمت آقا رفتم و چون بارها علاقه ایشان را به آن شهید و تأسفشان را در فقدان او از زبان خودشان شنیده بودم، شعری را که برای شهید گفته بودم،‌ برای ایشان قرائت کردم. غزلی است با این مطلع: «بهار عمر مرا برگ و بار بودی تو/ دل خزان‌زده‌ام را بهار بودی تو/ ستاره سحر من چرا پر از خون است؟/ کرانه‌ای که در آن آشکار بودی تو». وقتی این شعر را برای آقا خواندم، فوق‌العاده تحسین کردند و بعضی از ابیات را هم تجزیه و تحلیل فرمودند و برخی از اصلاحات را هم پیشنهاد کردند و مرا به شعر سرودن تشویق کردند. این تشویق هنوز هم ادامه دارد، به‌طوری که گاهی که خدمت ایشان می‌رسم، بعد از بحث‌های سیاسی و مدیریتی و موضوعات خرد و کلان کشور، ایشان از روی لطف می‌فرمایند که شعری هم بخوانید و هربار مرا به سرودن شعر تشویق می‌کنند و عیب‌ و ایرادهای شعر را هم می‌گیرند. به‌قدری در این زمینه حساس و دقیق هستند که حتی اگر برنامه از تلویزیون هم ضبط شود، باز ایشان شعر را نقد می‌کنند؟ چون ایشان علاقه دارند که نقد شعر، در محافل ادبی باب شود.

از کی مسئولیت فرهنگستان شعر و ادب فارسی به عهده شما گذاشته شد و در این زمینه چه ارتباطاتی بین شما و مقام معظم رهبری وجود دارد؟

یکی دیگر از موجبات ارتباط بیشتر من با مقام معظم رهبری، عضویت و مسئولیت من در فرهنگستان زبان ادب فارسی است. چند سال از شروع کار فرهنگستان، با کنار رفتن آقای حسن حبیبی که معاون اول رئیس جمهور بودند و نمی‌خواستند دوشغله باشند، بنده با رأی شورای فرهنگستان رئیس فرهنگستان شدم. در این سال‌ها گاهی که خدمت آقا می‌رسم، از دستاوردهای فرهنگستان گزارشی عرضه می‌کنم.

یکی از مواردی که من بزرگواری و روحیه آزادمنشی ایشان را احساس کردم، مسائل مربوط به فرهنگستان بود. بد نیست که مثالی در اینجا بیاورم. ایشان یک بار پیامی به گردهمایی سالانه نماز داده و در آنجا گفته بودند خوب است در بوستان‌های شهری، جایی برای نماز پیش‌بینی شود، کلمه بوستان را به جای پارک به کار برده بودند. به این نکته اشاره کنم که آقا فوق‌العاده به زبان فارسی علاقه دارند و لغت خارجی در صحبت‌ها و نوشته‌هایشان به کار نمی‌برند، الا به‌ندرت و در جایی که ضرورتی پیش بیاید. ما در فرهنگستان به جای کلمه پارک، باغ گذاشته بودیم. یک بار خدمت ایشان عرض کردم که: «آقا! ما در فرهنگستان به جای پارک، کلمه باغ را تصویب کرده‌ایم. حالا که شما از کلمه بوستان استفاده کرده‌اید، چه باید بکنیم؟» ایشان فرمودند: «این سلیقه شخصی من است که بوستان را به کار بردم. شما اگر جور دیگری تصویب کرده‌اید، کار خودتان را بکنید و همان واژه‌ای را که تصویب کرده‌اید، ابلاغ کنید. به کار بردن واژه توسط من به این معنا نیست که می‌خواهم در کار شما مداخله کنم.»

مواردی هم در نیروهای مسلح اتفاق افتاده که گاهی لغتی را خدمت ایشان برده‌اند و ایشان نظری داده‌اند. بعد من گزارشی از فرهنگستان را درباره آن واژه برایشان برده‌‌ام و ایشان نظر فرهنگستان را پذیرفته‌اند.

ولو خودشان در آن موضوع صاحبنظر و مجتهد باشند…

مهم این است که وقتی برایشان استدلال کنید، می‌پذیرند. به نظر اهل فن و متخصصان احترام فراوان می‌گذارند. اینها بعضی از عرصه‌های ارتباط و بعضی از موجبات علاقه من به ایشان است. به هرحال به قول شاعر: «گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست/ در و دیوار گواهی بدهد کاری هست» این شعر بیان‌کننده حال من نسبت به ایشان است که: «با صد هزار جلوه برون آمدی که من/ با صد هزار دیده تماشا کنم تو را». واقعاً ایشان در مسائل سیاسی، سیاست داخلی، سیاست خارجی، شناخت جریان‌ها و مسائل بین‌المللی منبع بی‌بدیلی برای راهنمایی دیگران هستند. وسعت مطالعات ایشان کم‌نظیر است. کمتر پیش می‌آید موضوعی از مسائل اجتماعی و سیاسی را برای ایشان بیان کنم و ایشان نکته تازه‌ای مطرح نکنند. تنوع کتابخوانی ایشان حیرت‌آور است. گاهی خدمتشان بحثی را از کتابی که خوانده‌ام مطرح می‌کنم و ایشان دو سه کتاب دیگر در همان زمینه توصیه می‌کنند. شاعران و نویسندگان جوان را شخصاً می‌شناسند و آثار آنها را می‌بینند و ارزیابی می‌کنند.

تمام وجود ایشان علاقه به این کشور و به این ملت و اعتقاد به اسلام و انقلاب است و یکی از اموری که از سال‌های آغازین پس از پیروزی انقلاب به ما درس داده‌اند، داشتن تقوای سیاسی و اطاعت از امام (ره) است. اگر امام (ره) مطلبی را می‌فرمودند ایشان اطاعت بی‌چون و چرا می‌کردند. خدا هم کمک کرده و در طول این سال‌ها پاداش تقوای ایشان را داده است و همچنان خواهد داد.

از سال ???? که بنده وارد مجلس شدم، فصل دیگری هم در ارتباط ما با رهبری گشوده شد که مسائل مجلس و عالم سیاست و حوادث بعد از دوم خرداد و اصلاح‌طلبی و اصولگرایی و امثال آن بود. در این سال‌ها من بیشترم متوجه دقت نظر ایشان در مسائل شدم.

تا آنجا که می‌دانیم، آقا در قبال تعریف و تحسینی که از ایشان می‌شود، معمولاً عکس‌العمل منفی نشان می‌دهند. می‌دانم که شما در باره ایشان غزلی را سروده‌اید. اولاً این غزل را برای ما بخوانید و ثانیا از واکنش آقا نسبت به آن بگویید.

همان‌طور که قبلا اشاره کردم یکی از رشته‌های پیوند بنده و مقام معظم رهبری، زبان و ادبیات فارسی، خصوصاً شعر بوده است. ایشان به جهات مختلف، از جمله خراسانی بودنشان، ذوق و توجه خاصی در زمینه زبان و ادبیات فارسی دارند، سخن شناس هستند و همین ذوق و علاقه سبب شده که در دوران جوانی، علاوه بر مطالعه اشعار، در محافل و انجمن‌های ادبی خراسان که در آن زمان مهم هم بوده، شرکت کنند و به شعر شاعران درجه اول خراسان آن روز گوش بدهند.

این شاعران درجه اول، چه کسانی بودند؟

ادامه دارد...




:: برچسب‌ها:
ن : مهدوی
ت : پنج شنبه 89/6/4
 
 
 
محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.