سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
   
بازشناسی سلوک فردی و اجتماعی رهبر معظم انقلاب (قسمت هشتم)

پس از نامه‌ آقای احمدی‌نژاد و انعکاس آن از سوی شما به رهبر معظم انقلاب داستان چه سیری پیمود؟

یکی دو روز گذشت و من دیدم آقای احمدی‌نژاد بر اساس محتوا و مفاد همان نامه قبلی، صراحتاً با یکی از مصوبات مجلس مخالفت کرده و نوشته‌اند ما این را اجرا نمی‌کنیم و این نامه را هم محرمانه نفرستاده‌اند، بلکه از طریق اداری فرستاده‌اند. این نامه که به دست من رسید، دیدم برخلاف اینکه من تمایل دارم این جریان مخفی بماند و می‌خواهم این اختلاف نظر را در محیط بسته حل کنم، ریاست جمهوری ابایی ندارد از اینکه این مطلب منتشر شود! این نامه مراحل اداری را طی کرده و از دبیرخانه عبور کرده بود و کافی بود در دبیرخانه یک نفر از آن یک کپی می‌گرفت و به مطبوعات یا در صحن مجلس به نمایندگان می‌داد تا سر و صدا بلند شود. در اینجا بود که من روش قبلی را کارساز ندیدم.

روز تاسوعا و عاشورا مجلس تعطیل بود و من در منزل نامه‌ای خطاب به رهبری نوشتم و موضوع را توضیح دادم و از ایشان نظر خواستم که چه کنیم؟ مراسم تاسوعا و عاشورا برگزار شد. روز بعد از عاشورا مجلس، جلسه‌ نداشت و روز بعد جلسه علنی داشتیم. عصر روز بعد از عاشورا، یعنی عصر یازدهم آقای حجازی به من تلفن کردند و گفتند: «آقا به نامه شما جواب داده‌اند و جواب را تلفنی خواندند. » نامه را هم فرستادند. همان ‌طور که می‌دانید ایشان ذیل نامه بنده نوشته بودند: «مصوبات مجلس که به تأیید شورای نگهبان می‌رسد، قانون است و اجرای آنها برای قوه سه گانه لازم‌الاتباع است. » البته نقل به مضمون می‌کنم. طبیعی بود که ایشان چنین پاسخی هم بدهند. چیزی هم نبود که جزو اسرار مملکت باشد و آقا این را فاش کرده باشند. در واقع تأکید بر نص صریح قانون اساسی بود و معنی مجلس هم در هر نظامی همین است. آقا این مطلب را به صراحت در ذیل آن نامه نوشتند.

این نامه که به دست من رسید، من برای اولین بار صحبتی کردم که حکایت از تفاوت دیدگاه بنده و آقای احمدی‌نژاد به صورت صریح داشت. قبلاً در موارد جزئی و موردی این تفاوت مشخص شده بود و همه می‌دانستند، اما نه نمایندگان مجلس، نه مردم و نه مطبوعات تصور نمی‌کردند که بنده در اداره مجلس، تا آن حد مستقل فکر می‌کنم و من مناسب دیدم قبل از اینکه این موضوع از سوی دیگران مطرح شود و پاسخ من نوعی دفاع و از سر ناچاری تلقی شود، ابتکار عمل در دست مجلس و بنده بماند تا اثر کند، وگرنه اینکه مثلاً دو روز بگذرد و نماینده‌ای در روزنامه‌ای یا در جایی بگوید که چنین نامه‌ای از سوی رئیس جمهور آمده، چرا رئیس مجلس اقدام نکرده است، دیگر توضیحات و دفاع بنده تأثیر چندانی نداشت یا حتی اثر سوء داشت؛ این بود که در نطق قبل از دستور ماجرا را توضیح دادم، نامه خودم را به رهبری و جواب ایشان را خواندم و این برای نمایندگان مجلس و حتی برای هیأت‌رئیسه و به‌خصوص نمایندگان اقلیت و اصلاح‌طلب‌ها تعجب‌آور بود و آنها این نکته را که رئیس مجلس از حق قانونی مجلس دفاع کرده است، تحسین کردند.

مسأله هم چیزی نبود که مخفی بماند. اگر هر رئیس مجلسی از رهبری این سؤال را می‌کرد که وظیفه و شأن مجلس چیست، ایشان همین جواب را می‌دادند. از امام (ره) هم بارها سؤال شده و همین گونه پاسخ داده بودند، منتها در این شرایط حسن اعلام این مسأله این بود که به یک جنگ خاتمه می‌داد. انتخابات مجلس در پیش بود و مصلحت نبود که مجلس و دولت به جان هم بیفتند. این یکی از اصول کار بنده در مجلس هفتم بود و می‌دانستم که اگر این داستان با دخالت رهبری حل نشود، تبدیل به موضوع کشمکش بین مجلس و دولت و منشأ کینه، عداوت و اختلاف می‌شود و جریان اصولگرایی – چه اصولگرایی به روایت آقای احمدی‌نژاد، چه به روایت ما – ضرر می‌کند و چون نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد، با اطلاع دفتر رهبری، آن را افشا کردم. رهبری یک مطلب طبیعی را گفته بودند و جنبه محرمانه نداشت و بنابراین من آن را خواندم و گفتم که ما این سخن ایشان را فصل‌الخطاب و این داستان را تمام شده می‌دانیم و عجیب این بود که بلافاصله از جانب دستگاه ریاست جمهوری در روزنامه‌های خاصی موضعگیری‌‌هایی کردند و با توجه به اینکه رهبری هم اظهارنظر کرده بودند، باز انتقاد و بدگویی نسبت به بنده و برخی از افراد دیگر مطرح شد و از همه عجیب‌تر اینکه آن نامه مفصل اولیه را که بنده سعی در پنهان ماندن آن داشتم، بعد از اینکه بنده نامه خودم و پاسخ رهبری را به آن خواندم و در آن اشاره‌ای هم به نامه قبلی آقای احمدی‌نژاد نکردم، همان روز روی بعضی از سایت‌ها گذاشتند و روزنامه ایران آن را منتشر کرد، عصر آن روز منتها محتوای آن نامه و موضعگیری‌های نهاد ریاست جمهوری، ‌رنگ و تأثیری در برابر موضعگیری‌ قاطع و صریح رهبری نداشت و داستان تمام شد.

بی‌تردید این اتفاق به نفع کشور بود و راه درست هم همین بود. بنده هیچ جور کینه و عداوتی نسبت به رئیس جمهور نداشتم و به هیچ وجه ‌اندیشه رقابت و نزاع بر سر قدرتی در کار نبود. آنچه انجام دادم ناشی از احساس تکلیف و مصلحت کشور، مجلس، دولت و نظام بود و به عواقب آن هم به هیچ وجه فکر نمی‌کردم، یعنی برایم مهم نبود که چه پیامد‌هایی برای شخص خود من خواهد داشت. البته پیامد هم داشت و بنده تاوان آن اقدام را پرداختم، ولی به هیچ‌ وجه پشیمان نشدم. چند ماه بعد پاسخ این جرأت و استقلال را دریافت کردم و هنوز هم ممکن است برایم هزینه داشته باشد، ولی اینها ابداً‌ مهم نیست. مهم این است که انسان به مصلحت مردم و کشور و برای خدا کار کند و امیدوارم نیت و اراده بنده هم در همین جهت بوده باشد.

آخرین پرسش ما در زمینه حوادث سال گذشته و پس از انتخابات ریاست‌ جمهوری است. شما از اولین شخصیت‌‌هایی بودید که در آن شرایط بسیار دشوار، در مصاحبه‌ای تلویزیونی و در سخنرانی در میدان ولی‌عصر، به دفاع از نظام و رهبری پرداختید. برخی این دفاع را به حساب رابطه خویشاوندی شما با رهبری گذاشتند و بازتاب‌های مختلفی هم داشت. طبیعتا شما در آن روزها از فاصله نزدیکتری شاهد احوالات و تصمیم‌گیری‌های ایشان بودید و خاطراتی هم دارید. آنچه علناً از بیرون مشاهده می‌شد آرامش و طمأنینه بسیار زیاد ایشان بود. در حالی که بعضی‌ها خودشان را باخته بودند، ایشان با طمأنینه و درایت خاصی این فرآیند را مدیریت کردند. از آن روزها و گفت‌وگوها و مذاکراتی که در مهار این جریان توسط رهبری انجام می‌شد، چه خاطراتی دارید که به عنوان حسن ختام این گفت‌وگو بیان بفرمایید.

برخلاف آنچه در سؤال شما و در تصور بسیاری از مردم وجود دارد بنده کم خدمت رهبری می‌رسم. بعضی از مردم خیال می‌کنند من هفته‌ای سه چهار مرتبه خدمت آقا هستم و راجع به هر مسأله‌ای از ایشان سؤال می‌کنم و ایشان به من دستور می‌دهند و من هم یک بلندگو دستم می‌گیرم و حرف می‌زنم! البته من اگر توفیق داشته باشم و هر روز هم ایشان را ببینم، باز هم کم است، ولی واقعیت این نیست. من همین هفته پیش که خدمت ایشان رسیدم و در دفتر خاطراتم هم نوشتم، به ایشان عرض کردم من چهار ماه است که خدمت شما نرسیده‌ام! ایشان تعجب کردند و فرمودند واقعا این‌طور بوده است؟ در این فاصله، همه دیدارها سرپایی و سلام و علیکی بوده است. منظور این است که رابطه بنده و رهبری اینگونه نیست که من هرچه می‌گویم، رهبری فرموده‌اند و من هم می‌روم و در میدان ولی‌‌عصر یا در تلویزیون با صدای بلند اعلام می‌کنم. منتها بنده در مواردی حدس می‌زنم که نظر ایشان چیست و نظر خودم را هم می‌گویم. در قضیه انتخابات هم همین ‌طور بود. من شاید دو سه هفته قبل از انتخابات خدمت ایشان نرسیده بودم و بعد از انتخابات هم اولین باری که ایشان را دیدم، روز جمعه‌ای بود که ایشان برای نماز تشریف آورده بودند، یعنی روز بیست و نهم و بعد از مصاحبه من در تلویزیون و صحبت‌های من در میدان ولی‌عصر، آن هم چند دقیقه‌ای و قبل از اینکه ایشان تشریف ببرند و خطبه‌ها را ایراد کنند، مقامات کشور در غرفه پشت جایگاه نشسته بودند و بنده هم رفتم و سلام و علیکی کردم و ایشان هم اظهار لطفی فرمودند.

باید بگویم که ارزیابی من از شش ماه قبل از انتخابات این بود که آقای احمدی‌نژاد رأی می‌آورد. دلیلش هم این بود که شرایط کشور را می‌شناختم و در دوره مجلس هفتم به استان‌ها و شهرهای کوچک و مراکز استان‌ها می‌رفتم و با مردم سر و کار داشتم. یک سال در زمان آقای خاتمی رئیس مجلس بودم و سه سال هم در دوره ایشان در مجلس بودم و جامعه را، هم در دوران اصلاحات و هم در دوران آقای احمدی‌نژاد دیده و از نوع فعالیت دولت در استان‌ها و شهرستان‌های کوچک باخبر بودم. هرجا که می‌رفتم، می‌دیدم دولت دارد کار و فعالیت می‌کند. سراغ هر پروژه‌ای که می‌رفتم، می‌دیدم مردم با شور و شوق شاهد کار و تحول هستند. مردم را خصوصاً در شهرهای کوچک و روستاها امیدوار می‌دیدم. این هم واقعیتی نبود که تنها بنده کشف کرده باشم. مسافرت‌های استانی هرچند خالی از عیب و نقص نبود، آثار خود را به همه نشان داده بود. حالا بعضی‌ها دائماً به نیمه خالی لیوان نگاه می‌کنند و می‌گویند فلان جا قول داده‌اند ولی عمل نشده است. من می‌دیدم قول‌‌هایی که به آنها عمل شده، خیلی زیاد است و این دولت من حیث‌المجموع در بین مردم محبوبیت دارد. روی این جهت از چند ماه قبل از انتخابات که بعضی از نمایندگان مجلس هشتم، پیش من می‌آمدند و سؤال می‌کردند که چه می‌شود؟ پاسخ می‌دادم قطع نظر از اینکه بنده و شما به چه کسی رأی بدهیم، من پیش‌بینی می‌کنم آقای احمدی‌نژاد رأی خواهد آورد.

ادامه دارد...




:: برچسب‌ها:
ن : مهدوی
ت : پنج شنبه 89/6/4
 
 
 
محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.