صهیونیستها فاقد فرهنگ و تمدن هستند به همین دلیل سعی میکنند از فرهنگ اروپا، آمریکا و کشورهای عربی و اسلامی ترکیبی فرهنگی برای خود بهوجود آورند و سپس دیگر تمدنها را به رقابت فرابخوانند.
بیانیه سیاسی کنفرانس وزرای خارجه کشورهای غیرمتعهد در لیما در تاریخ آگوست 1975 میلادی از صهیونیستها اعلام انزجار شده و آنان را تهدیدی برای صلح و امنیت جهانیان بهشمار آوردهاند و از کلیه کشورها جهت مبارزه با این ایدئولوژی نژادپرستانه دعوت شده است.[1]
شایان ذکر است که برخی صهیونیستها، خود نیز به تقدمشان در این زمینه نسبت به دیگران از جمله هیتلر، موسولینی افتخار میکنند.
حین وایزمن، یکی از نظریهپردازان مشهور صهیونیست در بیانیهای که به استراتژی صهیونیستها معروف است، اعلام کرد: در دیداری با لرد بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا ـ کسی که وعده تشکیل حکومت اسرائیل را در سال 1917 میلادی به یهودیان داد ـ به او گفته است: «تعداد ساکنین یهود در ابتدا باید 4 الی 5 میلیون نفر باشد تا با این نیرو بتوانیم در اولین مرحله کشوری با اقتصاد قوی بسازیم و سپس سعی در افزایش یهودیان نماییم تا بتوانیم بر خاورمیانه مسلط شویم». وی اضافه میکند که: «در پایان لرد بالفور قانع شد که صهیونیسم، خود استعمار است».[2]
صهیونیستها در سال 1948 میلادی توانستند همراهی و کمک اروپا در خصوص تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی را بهدست آورند و امروز سعی میکنند این موفقیت را برای خود حفظ کنند تا بتوانند اهداف استعماری خود را توسعه بخشند.
اولین کسی که به این موضوع اشاره کرد، رئیسجمهور سابق مصر، جمال عبدالناصر است. وی در یکی از دیدارهایش از دمشق اعلام کرد: «در یکی از مجلات وابسته به ارتش اسرائیل، مقالهای تحت عنوان «به سمت دمشق»: دیدم که در آن آمده بود، اگر میخواهیم بر اعراب تسلط یابیم باید اول سوریه را اشغال کنیم؛ خطای کشندهای که صلیبیان، زمانی که کشورهای عربی را اشغال میکردند، مرتکب شدند این بود که سوریه را کاملا اشغال نکردند و این موضوع فرصتی را برای مسلمانان بهوجود آورد که مجددا نیروهای پراکندهشان را سامان دهند. بنابراین لازم است که اعراب از روی کره زمین برچیده شوند تا صهیونیستها در سرزمینهای آنها جایگزین شوند».
2) مشکل دوم صهیونیستها، فقدان تمدن یهودی و ناچیز بودن آن از جهت پشتوانه فرهنگی است که بتواند ضمن روند عادیسازی و ایجاد روابط با دیگر ملتها، مخصوصا ملتهای منطقه به آن استناد کنند.
صهیونیستها فاقد فرهنگ و تمدن هستند و به همین خاطر اسرائیل سعی میکند تا از فرهنگ اروپا، آمریکا و کشورهای عربی و اسلامی، ترکیبی فرهنگی برای جامعه خود بهوجود آورد و یک شاکله تمدنی ولو ظاهری برای خود کسب کند و سپس در رقابت با دیگر تمدنها و فرهنگها مدعی شود که میتواند طرف مذاکره باشد. طبیعی است که امثال اینگونه فرهنگها نمیتوانند که به اجرای برنامه نفوذ فرهنگی در سایر ملتها پرداخته و جوامعی را که دارای تمدنی کهن و فرهنگی اصلی هستند را به رقابت فراخوانند. فرهنگ یهودی به جهانی که ذکر شد، فاقد اسباب و ضروریاتی است که با وجود آنها عناصر فرهنگی موثر در وضعیت تمدنی هر جامعهای قوام مییابد و طول حیاتش با حذف تمدنی روبرو بوده است.
3) وجود گروههای یهودی تندرو در این رژیم که دربرگیرنده رجال سیاسی است و عامل فشار سیاسی برای کارها و فعالیتهای دولت در راه عادیسازی روابط و ارتباط فرهنگی با ملتهای دیگر بهشمار میآیند.
4) اختلاف در اعتقادات و آداب و سنتها و قومیتها میان جامعه یهودیان اسرائیل به خاطر اختلاف در سرزمینهایی که یهودیان از آنجا به اسرائیل مهاجرت کردهاند، از روسیه تا اتیوپی و از یوگسلاوی تا تایلند و این امر سبب عدم بروز فرهنگی واحد و سنتهایی منسجم در داخل جامعه صهیونیستها شده است. شهروندان اسرائیلی از قومیتهای مختلف بوده و به این دلیل سلایق و تمایلات متعدد با اختلاف زیاد بین آنها شده است. اوجین بتلر استاد علم اقوام در دانشگاه ژنو، در نوشتهای میگوید: «همه یهودیان از انتساب به قومیت یهود دور هستند و بعد از آن اضافه میکند، یهودیان یک جامعه دینی ـ اجتماعی هستند و گروههایی که شامل این جامعه هستند، متنوع و دارای تنوع بسیار زیادی هستند چیزی که مهم است بدانیم این است که یهودیان آلمان و کشورهای اسلاو، اقوامی از آلمان و اسلاو بودهآند که از قرن سوم قبل از میلاد به وسیله مبلغین دین یهود به این آیین گرویدهاند. پس یهود عبارت از یک قوم دینی ـ اجتماعی است که در زمانهای مختلف افرادی از قومیتهای دیگر به آن پیوستهاند. این افراد سرگردان از نقاط مختلف عالم آمدهاند، برخی از آنها «فلاشا» و از ساکنین حبشه هستند، برخی از آلمان و دارای نژاد ژرمن هستند، برخی از هند و برخی نیز از ناحیه خزر هستند و احتمالا دارای نژاد ترک هستند». سپس کلامش را خلاصه کرده و میگوید: «یهودیان از ملتهای زیادی هستند و دارای سرزمینهای مختلف بوده که از لحاظ دینی با سایر ساکنین آن سرزمینها دارای فرق بودهاند و این یک افترائ است که گفته شود یهود ملتی است که فاقد وطن است».
این اختلاف در عقاید و آداب، موانع سختی بر سر راه دولت اسرائیل در دو جهت ایجاد میکند: اول: از جهت سیاستهای هدفدار دولت جهت ایجاد رژیمی برخوردار از محوریت قوی بر پایه اعتقادات دینی واحد در مدت زمانی کوتاه.
5) آنچه که رژیم صهیونیستی تاکنون در مورد ملت مسلمان فلسطین انجام داده است یعنی کشتارهای وحشیانه، اخراج مردم از خانهها و شهرهایشان و هتک حرمت مقدسات، همراه با قساوت و ددمنشی بهطوری که این موارد ممکن است که از خاطر مسلمانان پاک شود.
مهمترین اینها تجاوز این رژیم و ایادیش به مقدسات اسلامی و نهادهای دینی مسلمانان است از قبیل: سوزاندن مسجدالاقصی و آتش گشودن بر نمازگزاران و اهانت به قرآن و زندانی نمودن علمای اسلام و... همه اینها سبب عدم پذیرش فرهنگ صهیونیستی از سوی مسلمانان شده است.
6) آواره شدن فلسطینیان مسلمان به خاطر اشغال سرزمینشان و تخریب منازلشان توسط رژیم صهیونیستی و سکونت آنها در کشورهای مختلف منطقه و این امر که این امر، حس نفرت مردم مسلمان منطقه را علیه رژیم صهیونیستی بیشتر میکند.
مشکل قانع نمودن این جوامع و ملتهای مسلمان به قبول پیشنهادهای هدفدار این رژیم پیرامون عادیسازی روابط و همزیستی مسالمتآمیز با او، از این مسئله سرچشمه میگیرد.
:: برچسبها: