« ای خدای عادل من، وقتی نزد تو فریاد بر می آورم، مرا اجابت فرما. زمانی که در سختی و تنگنا بودم تو به داد من رسیدی، پس اکنون نیز بر من رحم فرموده، دعایم را اجابت فرما.»
« ای خداوند عادل، راه خود را به من نشان ده و مرا هدایت نما تا دشمنانم نتوانند بر من چیره شوند. دهان ایشان لبریز از دروغ است و دلشان مملو از شرارت.
حـرفهـایشـان پر از تملـق و فـریب است و بـه مـرگ منتهـی می شود. ای خدا، تو آنها را محکوم کن و بگذار خود در دامهایشان گرفتار شوند!.»
« ای خدا، تو مرا می بینی. تو رنج و غم مردم را می بینی و به داد آنها می رسی. تو امید بیچارگان و مددکار یتیمان هستی. دست این بدکاران را بشکن. آنها را به سزای اعمالشان برسان و به ظلم آنها پایان بده.»
« ای خداوند، این تو بودی که مرا از رحم مادرم بدنیا آوردی. وقتی هنوز در آغوش مادرم بودم، تو از من مراقبت نمودی. از شکم مادرم، تو خدای من بوده ای. و مرا حفظ کرده ای. اکنون نیز مرا ترک مکن، زیرا خطر در کمین است و غیر از تو کسی نیست که به داد من برسد.
دشمنانم مانند شیر مرا محاصره کرده اند. همچون شیران درنده دهان خود را باز کرده اند تا مرا بدرند. نیرویی در من نمانده است. تمام بندهای استخوانهایم از هم جدا شده اند.
دلم مانند موم آب می شود. گلویم همچون ظرف گلی خشک شده و زبانم به کامم چسبیده.
دشمنانم مانند سگ، دور مرا گرفته اند. مردم بدکار و شرور مرا احاطه نموده اند. دستهـا و پاهـای مرا سـوراخ کرده اند. از فـرط لاغـری تمـام استخـوانهایم دیده می شوند؛ بـدکاران بـر من چیره شده اند. رَخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر ردای من قرعه انداختند.
ای خداوند، از من دور مشو؛ ای قوت من، به یاری من بشتاب. جانم را از دم شمشیر برهان. جان عزیز مرا از دست بدکاران نجات ده. مرا از دهان این شیران برهان؛ مرا از شاخهای این گاوان وحشی نجات ده!»
:: برچسبها: