خلیج فارس نامی است به جای مانده از کهن ترین منابع، زیرا که از سده های قبل از میلاد سر بر آورده است، و با پارس و فارس _ نام سرزمین ملت ایران _ گره خورده است. قدمت خلیج فارس با همین نام چندان دیرینه است که عده ای معتقدند: «خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا مبدا پیرائی نوع بشر است.« ساکنان باستانی این منطقه، نخستین انسان هایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و خاور و باختر را به یکدیگر پیوند داده اند. اما دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال قبل از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول آغاز شد. داریوش بزرگ، نخستین ناوگان دریایی جهان را به وجود آورد. کشتی های او طول رودخانه سند را تا سواحل اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ و بحر احمر کنونی رسیدند. او برای نخستین بار در محل کنونی کانال سوئز فرمان کندن ترعه ای را داد و کشتی هایش از طریق همین ترعه به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبه ای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده است: «من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را داده ام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید پس این جوی کنده شد چنان که فرمان داده ام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود.»
داریوش در این کتیبه از خلیج فارس به نام «دریایی که از پارس می آید» نام برده است و این نخستین مدرک تاریخی است که درباره خلیج فارس موجود است.
اولین بار یونانی ها بودند که این خلیج را «پرسیکوس سینوس» یا «سینوس پرسیکوس» که همان خلیج فارس است، نامیده اند. از آنجا که این نام برای اولین بار در منابع درست و معتبر تاریخی که غیر ایرانیان نوشته اند آمده است، هیچ گونه شائبه نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنان که یونانیان بودند که نخستین بار، سرزمین ایران را نیز «پارسه» و «پرسپولیس» یعنی شهر یا کشور پارسیان نامیدند. استرابن جغرافیدان قرن اول میلادی نیز به کرات در کتاب خود از خلیج فارس نام برده است. وی محل سکونت اعراب را بین دریای سرخ و خلیج فارس عنوان می کند. همچنین «فلاریوس آریانوس» مورخ دیگر یونانی در کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر از این خلیج به نام «پرسیکون کیت» که چیزی جز خلیج فارس، نیست نام می برد.
البته جست و جو در سفرنامه ها یا کتاب های تاریخی بر حجم سندهای خدشه ناپذیری که خلیج فارس را «خلیج فارس» گفته اند، می افزاید. این منطقه آبی همواره برای ایرانیان که صاحب حکومت مقتدر بوده اند و امپراطوری آنها در قرن های متوالی بسیار گسترده بود هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی اهمیت خارق العاده ای داشت. آنها از این طریق می توانستند با کشتی های خود به دریای بزرگ دسترسی پیدا کنند و به هدف های اقتصادی و نظامی دست یابند.
آثار عرب زبان نیز بهترین و غنی ترین منابعی هستند که برای شناسایی و توجیه کیفیت تسمیه این دریا می تواند در این بررسی مورد استفاده قرار گیرد. در این منابع و آثار از دریای فارس و چگونگی آن بیش از آثار فرهنگی موجود در هر زبان دیگری گفت و گو شده است. تمام کسانی که نسبت به متون دوره اسلامی شناختی حداقل داشته باشند با نام مسعود ابن بطوطه، حمدالله مستوفی، یاقوت حموی، حمزه اصفهانی، ناصرخسرو قبادیانی، ابوریحان بیرونی، ابن بلخی ودیگرانی که اکثر آنان کتاب های خود را به زبان عربی نیز نوشته اند، آشنا هستند. گذشته از متقدمان نامبرده می توان از نویسندگان عرب متاخر نیز نام برد که در آثار خود از نام «خلیج فارس» بدون کم و کاست یاد کرده اند.
مدارک بی چون و چرای تاریخی از منابع یونانی و رومی گرفته تا منابع پرشمار دوران بعد از اسلام به عربی و فارسی به روشنی حکایت از آن دارند که دست کم از دوران هخامنشیان به بعد در نوشتههای یونانی و کتیبههای موجود در ایران همیشه این پهنه گسترده و مهم استراتژیکی به نام خلیج فارس یا فارس و دریای پارس خوانده شده است. طبق مدارک و اسناد معتبر به دست آمده به ویژه کتیبهای که در موقع حفر کانال سوئز به دست آمد این خلیج به نام دریای پارس نامیده میشد.
مورخان و محققان دنیای قدیم از جمله هرودت، نئارخوس، استرابون و کورسیوس در آثار و نوشتههای خود این دریا را دریای پارس و یا خلیج فارس نامیدهاند.بطلمیوس دو قرن پیش از میلاد این خلیج را پرسپکوس سینوس نامید که به معنی خلیج فارس است. همین نام در نقشه جهان هنریکوس مارتلوس در سال 1492 میلادی نیز به کار رفته است.در نوشتههای جغرافیدانان و سفرنامهنویسان عرب و ایرانی همه جا با عنوان خلیج فارس، خلیج عجم، دریای فارس و یا بحر فارس از این پهنه یاد شده است که گاه دریای عمان و فراتر از آن را نیز جزء محدوده خلیج فارس آوردهاند. به عنوان نمونه میتوان از المسالک و الممالک ابن خردادبه، البدان ابن فقیه، مسالک الممالک اصطخری، مسعودی، مقدسی، ابن حوقل، یاقوت حموی، ابوریحان بیرونی، حمدالله مستوفی و گروه پرشمار دیگر یاد کرد. ابن بطوطه نیز در شرح سفر خود در این پهنه از آن با نام دریای فارس سخن میگوید.
در قدیمیترین کتاب جغرافیا به نام "حدود العالم من المشرق الی المغرب" که حدود هزار سال قبل تالیف شده و به زبان فارسی نیز ترجمه شده، آمده است: خلیج فارس از حد پارس بر( سرچشمه) گیرد و با پهنای اندک تا سند رسد.
داریوش هخامنشی و اسکندر مقدونی هر کدام با اعزام نمایندهای ویژه به خلیج فارس درباره آن به تحقیق پرداختند.ساسانیان نیز در سواحل جنوبی آن نیرو پیاده کردند و یمن و مسقط را به تصرف خود درآوردند، اما قدیمیترین قومی که مطالعه زمین را بهطور جدی آغاز کردند بابلیها بودند. آنان در آثاری که دو هزار و پانصد سال پیش برجای نهادند زمین را صفحه مسطحی فرض کردند، و به رودخانه آب شور "خلیجفارس، که آشوریان آن را نارمرتو Narmarratu مینامیدند نیز اشاره کردند. دلیل چنین تصوری، محدودیت اطلاعات جغرافیایی آنان بود که جهان را عبارت از سرزمینهای واقع در اطراف بابل و میان رود نیل و شط دجله میدانستند و از دریاها، فقط خلیجفارس را میشناختند که در مجاورت آن سرزمین واقع بود.
نقشهای از سلسله سوم بابلیها موجود است که نشاندهنده میزان معلومات آن قوم از شکل جهان میباشد و در آن هفت جزیره بهصورت مثلث در ورای خلیجفارس نشان داده شده است.پس از بابلیها، علمای جغرافیا نویس یونان قدیم که آثار آنان درواقع مبنای پیدایش آثار بزرگ علمی در شرق و غرب عالم محسوب میشود، جهان را عبارت از خشکی مستطیلشکلی مرکب از سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا فرض میکردند و دریاهای شناخته شده را دریای متوسط یا خلیج روم، دریای خزر، خلیجفارس و خلیج عربی (دریای سرخ) میدانستند. ابوریحان محمد بن احمد البیرونی الخوارزمی نیز در کتاب ارزشمند "التفهیم الاوائل صناعه التنجیم" این تقسیمبندی یونانیان را تأیید کرده است.
چنین تقسیمبندی جغرافیایی را که مدتها اساس کار علمی دانشمندان جهان بود در آثار بسیاری از دانشمندان بزرگ یونانی قبل از میلاد میتوان جستوجو کرد، از جمله در آثار طالس ملطی که حدود سالهای 546 تا 540 قبل از میلاد میزیست، آناکسی ماندر که در سالهای بین 546 تا 612 قبل از میلاد زندگی میکرد، خصوصا کوسماس ایندیکوپلتس 535 قبل از میلاد، هکاتوس 500 قبل از میلاد، اراتوستن 200 قبل از میلاد، و بالاخره استرابون که مقارن بامیلاد مسیح میزیست و به پدر جغرافیا معروف است.
در مدارک و آثار عربی قرن چهارم هجری یکی از آثار مهم این قرن کتاب صورالاقالیم ابی زید بلخی است که حدود سال 321 هجری به رشته تحریر درآمده است . در این کتاب نقشهای آورده شده که دو دریای عظیم فارس و روم بهروشنی و وضوح نشان داده شده است.
کتاب المسالک و الممالک ابواسحق ابراهیم بن محمد اصطخری در سال 346 هجری بارزترین و گویاترین اثر جغرافیایی است که راجع به دریای فارس سخن میگوید. استمزی در صفحه 28 کتاب مزبور مینویسد: دریای فارس مشتمل است بر بیشتر حدود فارس و از فارس به دیار عرب و دیگر سرزمینهای اسلام متصل میشود.
ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادی فصلی از کتاب پرارزش صورهالارض را که در سال 367 هجری به پایان رسانیده به بحر فارس اختصاص میدهد و در شرح این دریای عظیم میگوید: دریای فارس از قلزم به ایله منتهی میشود، سپس حدود دیار عرب را دور میزند و از آنجا به آبادان و پس از قطع عرض دجله به مهروبان و بعد به جنابه میرسد. آنگاه از کنارههای فارس بهسوی سیراف میگذرد و به سواحل (هرمز) از پشت کرمان امتداد مییابد و به دیبل و سواحل ملتان که ساحل سند است میرسد و در این جا مرز بلاد اسلام پایان مییابد و به سواحل هند و چین میرسد و از سمت غرب نیز به بیابانهای مصر میرسد.بنابراین در این کتاب خلیجفارس بهطور وسیعی ترسیم شده است. بعد از ابن حوقل، حدود دریای فارس در آثار جغرافیایی رفته رفته در جهت تطبیق با حدود کنونی خلیجفارس تغییر پیدا میکند.
براساس نتایج به عمل آمده میتوان گفت که پیش از آنکه آریاییهای ایرانی بر فلات ایران تسلط یابند آسوریان این دریا را در کتیبههای خود بهنام "نارمرتو" Narmarratu که به معنی رود تلخ است یاد کردهاند و این کهنهترین نامی است که از خلیجفارس بهجای مانده است.
» در کتیبهای که از داریوش در تنگه سوئز یافتهاند این عبارت "درایه تیه هچاپارسا آئیتی" Drayatya hacha parsa aity یعنی "دریایی که از پارس میرود" که منظور همان خلیج فارس است آمده است.
» در زمان ساسانیان نیز این خلیج را دریای پارس میگفتند.
» مورخ دیگر یونانی فلاویوس آریانوس که در سده دوم میلادی میزیست در کتاب معروف خود آنازیس یا تاریخ سفرهای جنگی اسکندر ضمن شرح بحرپیمایی نه آرخوس که به امر اسکندر مأموریت یافته بود از رود سند به دریای عمان و خلیجفارس بگذرد و به مصب فرات داخل شود، نام این خلیج را "پرسیکون کا ای تاس" persikonkaitas نوشته که ترجمه تحتاللفظی آن خلیج فارس است.
شمسالدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن ابوبکر بنای شامی مقدسی، معروف به بشاری در کتاب "احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم" که آن را در سال 375 به پایان رسانیده این دریا را مانند دیگران "بحر فارس" خوانده است.
محمد بن نجیب بکُیران در کتاب جهان نامه که نسخه آن به تازگی در روسیه چاپ شده است نیز از این دریا بهعنوان بحر فارس یاد میکند و بسیاری از مدارک دیگر که درخصوص تأیید نام خلیجفارس وجود دارد.
اما درخصوص خلیج عربی که به رومی آن را سینوس آرابیکوس sinusarabicus یعنی خلیج عربها میگفتند. در تاریخ و جغرافیای قدیم آن را به بحر احمر که بین تنگه باب المندب و آبراه سوئز قرار دارد نسبت میدادند که به مناسبت شنهای سرخ ساحل آن، آن را به یونانی، "اریتره" Erithree و به لاتینی ماره روبروم Mare Rubrum یعنی دریای سرخ نیز میخواندند. و بحرقلزم نیز نام داشت.
هکاتایوس ملطی از علمای قدیم یونان و ملقب به پدر جغرافیا در گذشته در 475 قبل از میلاد بحر احمر را "خلیج عرب" یاد کرده است.
هرودت مورخ مشهور یونانی در گذشته در 425 قبل از میلاد نیز در تاریخ معروف خود نام بحر احمر را مکرر خلیج عربی نوشته است. در کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب که در 372 هجری تألیف شده است از بحر احمر با عنوان "خلیج عربی" نیز یاد کرده است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که نخست، نام خلیجی که در جنوب ایران است از دو هزار و پانصد سال پیش، خلیجپارس، یا بحر پارس نام داشته و خلیج عربی به بحر احمر اطلاق میشده است.
دوم اینکه، این نامها را نخستینبار یونانیان بر این دو دریا یعنی خلیج فارس و بحراحمر نهادند و خلیجفارس و خلیج عرب گفتند و عنصر ایرانی - فارسی یا عربی - قحطانی را در این نامگذاری دخالتی نبوده است.
سوم اینکه، جغرافیدانان عرب و مسلمان این دو نام را از یونانیان و رومیان آموخته و این دو اصطلاح را در آثار خود بهکار بردهاند، بهخصوص که دریایپارس را به اتفاق خلیجفارس یا بحر فارس یاد کردهاند.
چهارم اینکه نام خلیجفارس در همه زبانهای زنده دنیا از قدیمیترین زمان تاکنون پذیرفته شده و همه ملل جهان این دریای ایرانی را به زبان خود خلیجپارس میخوانند.
در پایان اینکه بدون آنکه همکیشان عربنژاد ما در تسمیه خلیجی بهنام خود محتاج به تغییر نام خلیجپارس باشند از 2500 سال پیش، خلیجی بهنام ایشان که فعلاً بحر احمر نام دارد در تاریخ و جغرافیای قدیم آمده و در مآخذ یونانی از 500 قبل از میلاد خلیج عربی خوانده شده است
:: برچسبها: